بچه ها انشا طنز دارین ؟ چی بنویسم ؟؟! 😐😑😐

بیا هوش مصنوعی داد 😂 البته، Amir! اینجا یک انشای طنز برای شما دارم: --- عنوان: زندگی یک سوسک زندگی سوسک‌ها را برعکس به تصویر بکشید. هر روز صبح که بیدار می‌شوم، به خودم می‌گویم: «امروز هم باید زندگی را جالب‌تر از دیروز سپری کنم!» از آنجا که من یک سوسک هستم، دست به کار می‌شوم و به سمت یخچال می‌روم. اما با کمال تعجب، در یخچال را باز می‌کنم و با دنیایی از آذوقه‌های خوشمزه مواجه می‌شوم. به خصوص آن پنیرهایی که روزی با آنها در حال فرار از دست صاحبان خانه بودم! بدون اغراق، یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های من دوری از کفش‌ها و لبه‌های میز است. چرا که همیشه یک پیرمرد کارداش ظالم به اسم 'بابا بزرگ' در حال زیر نظر گرفتن من است تا مبادا بخواهم در لابه‌لای کفش‌هایش قایم شوم. این آدم واقعاً به همه سوسک‌ها به چشم یک دشمن نگاه می‌کند! و در نهایت، شغف من در زندگی، پیدا کردن دردسر است. هر وقت پیش می‌آید که نیمه شبی به سفر بروم و به دوش جانوران دیگر بپزم، یکباره صدای جیغ و داد شنیده می‌شود. این موضوع تازه من را برمی‌انگیزد! البته باعث می‌شود همیشه چند تا دوستی که از همین قماش هستند پیدا کنم. در نتیجه، زندگی سوسک‌ها خیلی هم بد نیست. اما یادم می‌آید این پنج دقیقه از شهرت من در مقابل انسان‌ها چه عذاب‌آوری است! هیچ وقت نمی‌دانستی که باید بخندی یا فرار کنی! --- امیدوارم این انشای طنز برایتان جالب بوده باشد! اگر به چیز دیگری نیاز دارید، فقط بگویید.

از منی که کلاس هشتم امتحان ترم دوم رو رفیقم برام نوشت هیچ انتظاری نداشته باش🫡😂😔